ظهر ها که میشه از ساعت حدود یازده تا دو و نیم سه خیلی حالم بد میشه یک هجمه ای از ترس و تشویش و اظطراب بهم رو میاره که واقعا حالمو بهم میزنه این وضعیت ولی چاره ای نیست و من باید مدارا کنم با این موضوع الان که ساعت سه شده حالم بهتره و دنبال راهکارم برای بهتر شدن وضعیتمفک کنم اگه بنشینم وویس ها مو کامل کنم و بره کنار استرسم کمتر بشه در مورد اینکه فکر اون دختره ز» عوضی و دوست بدتر از خودش که حجم ترس و اظطراب رو هر سری با فکر کردن بهشون متحمل میشم، باید با مشاورم صحبت کنم.فعلا همین

+باورم نمیشهامروز شده  هفت روز مونده تا بهار.امروز آخرین جمعه سال نود و هسته! سالی که نه خیلی خوب بود و نه خیلی بد نمیدونم شایدم یکی ازین دوتا بود مطلقدوست ندارم فکر کنم راجع بش فقط اینکه بگم از ۹۹ یه کم میترسم میترسم از پایان ناممم از امتحانای ترم چه بهار چه پاییز.نمیدونم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها